ثمیستوکلس یکی از سرداران بزرگ آتن بود و نقشی بنیادی در جلوگیری از شکست کامل آتنیها در جنگ با ارتش خشیارشا داشت. با این همه، آتنیها به سردار خود بدگمان شدند و او ناچار شد از آتن بگریزد. او با راهنمایی یکی از دوستان خود که با بزرگان پارس ارتباط داشت، سوار بر کجاوهی ویژهی بانوان به دربار ایران پناهنده شد. خشیارشا او را بخشید و سرزمینی آباد را به او سپرد. ثمیستوکلس پیش از پناهندگی به ایران تصمیم گرفت از مردم برخی از جزیرههای یونان وجوهی دریافت کند. و نخست به جزیرهی آندروس پرداخت و درخواست پول کرد. چون مردم آنجا درخواست او را نپذیرفتند، ثمیستوکلس به آنها گفت: «ما آتنیها با دو خدای پرزور به اینجا آمدهایم، خدای اخطار و خدای اجبار. بنابراین باید بیدرنگ پول بدهید»، زیرا مردم این جزیره از ایرانیان پشتیبانی کرده بودند. مردم جزیره پاسخ دادند: «آتن البته بزرگ و غنی است، زیرا دو خدای پرزور دارد، اما مردم آندروس از نظر زمین بسیار فقیرند، زیرا دو خدای بی مصرف- خدای ناداری و خدای ناتوانی- دست از جزیرهی آنها بر نمیدارند. با داشتن چنین خدایانی هرگز پولی نخواهند داد و توانایی آتنیها بر ناتوانی آنها نخواهد چربید.» پس از این پاسخ، ثمیستوکلس این جزیره را محاصره کرد و بهزور چیزی از مردم آنجا ستاند. منبع: پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان، جلد اول، (بی جا) |