سیدمسعود آریادوست: «زمانی که به حضور مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی میرفتیم، تأکید داشتند که بهترین تبلیغ برای بیمهها، پرداخت مناسب و بهموقع خسارتهاست». این بخشی از خاطرات دکتر عبدالناصر همتی، رئیس بیمه مرکزی در دیدار با مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی (ره) است. به گفته همتی اگر زمان پرداخت خسارت، بیمهها خست به خرج دهند، هیچ کمکی به این صنعت نمیشود و به نوبه خود گرایش به بیمه در کشور کاهش پیدا میکند. رئیس بیمه مرکزی هرچند واژه صنعت را برازنده بیمه در ایران میداند اما معتقد است با جهان پیشرفته فاصلهها داریم. از ارتباط بیمه عمر با تولید ناخالص که سخن میگوید، اعداد و ارقام را نمایانگر تأثیر اندک این امر مهم در ایران میداند. از فقر اقتصادی و فقر آگاهی بهعنوان دو عامل عدم گرایش مردم به بیمه یاد میکند و میگوید: «درصد درخورتوجهی از اتومبیلهای کشور بیمه نیستند، وقتی از چرایی این مسئله سؤال میشود، در پاسخ میگویند هزینه ٨٠٠هزارتومانی بیمه را ندارم». همتی بیمه کشور را بیش از پیش به قوه تدبیر و امید نیازمند میبیند و معتقد است با تدبیر دولت، یقینا نتایج بهتری را در این صنعت میتوان کسب کرد. او یک پای لنگ بیمه را هم ناشی از عملکرد دولت احمدینژاد میبیند و معتقد است بعد از آن هشت سال، کشور به روغنکاری اساسی نیاز پیدا کرد.
از بیمه بهعنوان صنعت نام برده میشود. مبرهن است که صنعت، سازوکار مربوط به خود را دارد و از هر فعالیتی نمیتوان بهعنوان صنعت یاد کرد. به نظر شما ماهیت بیمه در ایران به گونهای است که بتوان مفهوم صنعت را به آن مضاف کرد یا خیر؟
درواقع وقتی از صنعت نام میبریم، شامل مجموعه فعالیتهایی همگن در مجموعهای از ارگانها و سازمانهاست که هدف خاصی را پیگیری میکنند. در ایران نیز حدود ٣٠ شرکت بیمه با بیمه مرکزی فعالیت همگن و رقابتی را دنبال میکنند که هدف از این رقابت، پوشش ریسکهای جامعه است. بنابراین میتوان از مجموعه بیمههای فعال در ایران بهعنوان صنعت یاد کرد. بیمهها دارای اهداف راهبردی و مشخصی هستند؛ بنابراین اگر مجموعه این مسائل را در نظر بگیریم، بیمه در ایران صنعتی پویا و فعال است و تمام ویژگیهای یک صنعت در مجموعه اقتصاد و بخش خدمات را دارد.
از صنعت بیمه در ایران بهعنوان صنعتی پویا و فعال یاد کردید. با این اوصاف آیا استانداردهای جهانی در صنعت بیمه در ایران حکمفرماست یا خیر؟
اگر بخواهیم جهان را جهانی توسعهیافته در نظر بگیریم، علیالقاعده فاصله درخورتوجهی با این جهان توسعهیافته داریم. درواقع یکی از مهمترین شاخصهایی که نشاندهنده میزان نفوذ یا اهمیت بیمه در کشور است، میزان نفوذ بیمه است؛ به عبارتی نسبت «حق بیمه تولیدی» به «تولید ناخالص داخلی». این نسبت در کشورهای مختلف دنیا متفاوت است. در کشورهای پیشرفته این میزان حتی تا ١٠ درصد هم ارزیابی میشود. در منطقه «منا» (منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا) که منطقه موردنظر ماست، این میزان ١,٨ درصد است. این میزان در ایران ٢.١ درصد ارزیابی میشود. بنابراین ما نسبت به منطقه «منا» از درصد نفوذ بیمهای بهتری برخورداریم. در خاورمیانه و شمال آفریقا که همان منطقه «منا»ست، اوضاع ما بهتر است. اما در مقایسه با کشورهای پیشرفته عقبماندگی خیلی جدی داریم.
نفوذ بیمه در واقع شامل دو نوع بیمه است؛ یکی به بیمههای عمر بازمیگردد و دیگری بیمههای غیرعمر. در دنیا محاسبات ما نشان میدهد که غیر از بیمه عمر، حداکثر ٣,٥ درصد نفوذ بیمه مرسوم است؛ یعنی در بیمههایی که مربوط به بیمههای زندگی و عمر نباشد، حداکثر نفوذ، در حد ٣.٥ درصد است. این روال در تمام دنیا جاری است. نفوذ بیشتر را باید در بیمه عمر دنبال کرد. در کشورهایی که درحالحاضر ١٠ درصد نفوذ بیمه را تجربه میکنند، حدود پنج تا شش درصد این نفوذ، به بیمه عمر باز میگردد. عقبماندگی کشور در حوزه بیمه مربوط به این حیطه است. درحالحاضر در ایران حدود ١٣ درصد بیمه را بیمه عمر شکل میدهد و حدود ٨٧ درصد دیگر، مربوط به بیمههای غیرعمر است. درحالیکه در کشوری مثل ژاپن، حدود ٤٥ درصد نفوذ بیمه مربوطه به بیمه غیرعمر است و ٥٥ درصد مربوط به بیمه عمر. یا در کشوری مثل کرهجنوبی، ٦٠ درصد نفوذ بیمه را بیمه عمر شامل میشود و ٤٠ درصد هم مربوط است به بیمه غیرعمر.
آیا رابطه مستقیمی بین بیمه عمر و تولید ناخالص کشورها وجود دارد؟
بیمههای عمر تأمینکننده منابع و شبیه پسانداز هستند. در این بیمهها تنها درصدی از ریسک بیمه، مربوط به خطر فوت است و درصد درخورتوجهی از آن پساندازی است. از آنجا که بیمه عمر جنبه پسانداز دارد، بهعنوان رویکرد تأمین مالی محسوب میشود. مادام که تأمین مالی است، برای پروژههای مختلف فاینانس میشود؛ آنهم از مسیری که بیمهها وارد میشوند. حال این میزان یا در بانک سپردهگذاری میشود یا در بورس یا خود بیمهها به صورت مستقیم سرمایهگذاری میکنند. در هر صورت پروژههای مختلف اقتصادی از این طریق فاینانس میشوند. بنابراین میتواند در بالارفتن رشد اقتصادی تأثیرگذار باشد. به همین دلیل است که در کشورهایی که بیمه عمرشان، نفوذ بیشتری دارد، رشد اقتصادی بیشتری را نیز شاهد هستیم. به این ترتیب رابطه تنگاتنگی بین بیمه عمر و تولید ناخالص در این کشورها وجود دارد و مهمترین منبع تأمینکننده مالی برای پروژههای اقتصادیشان محسوب میشود. البته عکس آن نیز صدق میکند و رشد اقتصاد و افزایش درآمد ملی به رشد بیمههای عمر کمک میکند.
به رابطه رشد اقتصادی و بیمه عمر در کشورهای پیشرفته اشاره کردید. این رابطه در ایران چگونه است؟ آماری از میزان تأثیرگذاری صنعت بیمه در ایران بر رشد و توسعه اقتصادی وجود دارد؟
همانطور که گفتم رابطه مثبت بین درآمد ملی و حجم بیمههای عمر وجود دارد. مطالعات اقتصادسنجی در کشورمان نیز این رابطه مثبت را نشان میدهد. درحالحاضر نقش بیمه در ارزشافزوده بخش خدمات کشور در حد پنج تا شش درصد است؛ این میزان برای سیستم بانکی در کشورمان حدود ٩٣ درصد است، باقیمانده هم نقش بازار سرمایه است که حدود دو درصد است. در کشورهای پیشرفته نظیر آمریکا نقش صنعت بیمه حدود ٣٥ درصد است.
با توجه به این سخنان، باید گفت بیمه از جایگاه مهمی در اقتصاد کشورها برخوردار است. اما با این اوصاف ایرانیها گرایش کمتری به بیمه دارند. علت را در چه میبینید؟ فقر اقتصادی یا فقر آگاهی؟
هم فقر اقتصادی تأثیرگذار است و هم فقر آگاهی. در حقیقت سه عامل در رشد بیمهها بسیار مهم هستند. یکی به فرهنگ عمومی بیمه بازمیگردد؛ یعنی همان شناخت از بیمه. در ایران هرگاه بیمهای اجباری شده، رشد خوبی عاید آن بیمه شده؛ بهعنوان مثال بیمه شخص ثالث. بیمه درمانی هم تقریبا اجباری است و مردم نیاز دارند که آن را تهیه کنند، یا بیمه دانشآموزی و بیمه مسئولیت پزشکان. در کشورهای درحالتوسعه که در واقع اطلاعات عمومی و فرهنگ عمومی راجع به این نوع پوششها پایین است، مجبور خواهند بود در ابتدای امر با اجباریکردن بیمهها، مردم را به این سمت تشویق کنند.
مسئله دیگر به اطلاعرسانی بازمیگردد که این امر باید به بهترین شیوه صورت گیرد. اصولا به دلیل اهمیت فرهنگسازی است که مهمترین وظیفه بیمه مرکزی را «تعمیم بیمه» در کشور دانستهاند. درواقع اولین و مهمترین مشکل و مانع بر سر راه ما همین موضوع است.
مطلب دوم نیز همانطور که شما اشاره کردید، به مسائل اقتصادی کشور باز میگردد. اگر بیمه اختیاری و حتی اگر هم اجباری باشد، در صورت نبود درآمد، به دلیل اینکه موارد مهم دیگری در زندگی هست، عملا از بیمه سهمی نداریم. درحالحاضر با اینکه بیمه شخص ثالث اجباری است، اما درصد درخورتوجهی از اتومبیلهای کشور بیمه نیستند. وقتی از چرایی این مسئله سؤال میشود، در پاسخ میگویند «هزینه ٨٠٠هزاری بیمه را ندارم». این موضوع نشاندهنده این است که سطح درآمدی مردم نامناسب است. مادام که درصد مهمی از مردم (چندین میلیون) زیر خط فقر زندگی میکنند، نخواهند توانست نیازهای اساسی زندگیشان را تأمین کنند. به همین دلیل یقینا نیز نمیتوانند بیمه و از جمله بیمه عمر را مدنظر قرار دهند.
سومین دلیل این است که بیمههای کشور نیز قدرت خوبی برای پرداخت خسارت ندارند؛ توانگری بیمهها به دلیل دولتیبودن و پایینبودن سرمایههایشان پایین آمده است. سایر بیمهها که اکنون خصوصی شدهاند، قبلا دولتی بودهاند و با مشکلاتی برای افزایش سرمایه روبهرو هستند. بهعنوان مثال بیمههای آسیا و دانا هرچند در حال رشد هستند ولی وقتی تصمیم به افزایش سرمایه میگیرند، با مشکلاتی مواجه میشوند؛ چراکه بخش دولتی مربوطه، به دلیل محدودیتهای مالی، توانایی این افزایش سرمایه را ندارد. وقتی توان یک شرکت بیمه بالا نباشد، در پرداخت خسارت خست به خرج میدهد.
وقتی به خدمت مرحوم آیتالله هاشمیرفسنجانی میرسیدیم، بارها تأکید داشتند که بهترین تبلیغ برای بیمهها، پرداخت مناسب و بهموقع خسارتهاست. بنابراین زمان پرداخت خسارت اگر به دلیل مشکلات مالی بیمهها، خست به خرج داده شود، هیچ کمکی به بیمه نمیکند. این مشکلات به نوبه خود منجر میشود که در کشور، گرایش به بیمه کاهش پیدا کند.
البته اکنون روند بهتر شده و درآمد مردم در حال افزایش است. همه ما میدانیم چندین سال روند درآمدی مردم نامطلوب شده بود. درآمد سرانه کشور قبل از دولت کنونی و در دولت پیشین، ٢٠ درصد افت داشت. قصد شمارش دلایل که تحریم و تصمیمات اقتصادی را شامل میشوند، ندارم؛ اما همین تصمیمات باعث شد قدرت خرید مردم برای بیمه کاهش یابد؛ درحالیکه میتوانست افزایش یابد.
درحالحاضر در حال بررسی فرهنگسازی و بهترشدن نوع پرداخت خسارتها هستیم. امیدواریم بهتدریج این فرهنگ گسترش یابد تا بتوانیم به مدارج بالاتری از نظر بیمه برسیم.
در صحبتهایتان به خصوصیسازی بیمهها اشاره کردید. این تصمیم آیا بر روند رو به رشد بیمهها تأثیرگذار بوده یا خیر؟
حتما مثبت بوده. شخصا از همان ابتدا بر این مسئله تأکید داشتم؛ حتی در مورد بیمه ایران تأکید داشتم ٥١ درصد را واگذار کنیم تا ساختارش خصوصی شود. در دنیا، صنعت بیمه امری خصوصی است. درواقع دیگر بنگاهداری دولتی، هیچ معنا و جایگاهی ندارد. ما اگر بنگاهداری دولتی نداشتیم، بحث حقوق نجومی و مسائلی از این قبیل به وجود نمیآمد. البته نگاه بدی به ماهیت خصوصیسازی در کشور وجود دارد و شاهد خوشبینی به این مسئله در کشور نیستیم. انگار در خصوصیسازی، سرمایهها از این جیب به آن جیب منتقل میشود و تغییر مهمی در این میان رخ نمیدهد.
اشکال ما این است که مدام به این فکر میکنیم که خریدار چه کسی است و دیگر به این نمیاندیشیم که یک بنگاه اقتصادی در سرنوشت اقتصادی کشور چه تأثیری میتواند داشته باشد. من معتقدم تفکر خصوصی باید در اداره بنگاهها حاکم شود. اگر تفکر خصوصی در اداره بنگاهها حاکم شود، مباحثی از جمله بهرهوری و استفاده از بیمههای فعال و شایسته، قابل اعمال خواهد شد. همه این موارد در بخش خصوصی رخ میدهد نه در بخش دولتی. بهعنوان مثال همین مسئله حقوقهای نجومی، فقط در بخش دولتی رخ میدهد و در بخش خصوصی هیچ معنا و جایگاهی ندارد. در دنیای امروزی دولتها در پی شرکتداری و بنگاهداری نیستند. اگر ما به دلایل سیاستهای غلط، مجبور شدیم بنگاهداری دولتی داشته باشیم، باید هرچهزودتر از آن خلاص شویم. ولی چون بحث بر سر این است که خریدار کیست، اصل بحث که ماهیتی اقتصادی دارد و به اقتصاد باز میگردد، در فرع قرار میگیرد. در آلمان وقتی تفکر خصوصیسازی عملی شد، حتی کارخانهها را با یک «مارک» (واحد پول آلمان) فروختند؛ چراکه در پی احیای اقتصاد بودند و میخواستند به سمت خصوصیسازی حرکت کنند.
نتیجه حضور بخش خصوصی در اقتصاد را مردم میتوانند لمس کنند و ببینند. اگر ما دست به این اقدام نزنیم، یقینا این تغییر در اقتصاد کشور رخ نخواهد داد. این مسئله در بیمه نیز صادق است. درحالحاضر اگر بیمه ایران را نظارهگر باشیم، شاهد مشکلاتی در این بیمه هستیم که معتقدم این مشکلات به دلیل دولتیبودن این بیمه است. سایر بیمههای کشور که خصوصی شدهاند، به دلیل اینکه هنوز رگههایی از مدیریت دولتی بر بدنه آنها حاکم است، آنچنان که باید و شاید، مثل یک بخش خصوصی تفکر و عمل نمیکنند. معتقدم باید روی این موضوع کار کنیم. البته مصوبه مناسبی در برنامه ششم قید شده که اگر اجرائی شود، تا سال دوم اجرای برنامه ششم، قرار است در بیمههایی که دولت سهامداری میکند، کل آن میزان سهام را واگذار کند. این رخداد میتواند پیام خوبی قلمداد شود که بازار پیشروی ما با حضور حدودا ٦٠درصدی بخش خصوصی، در آینده کاملا خصوصی شود و بتوانیم نتایجش را در صنعت بیمه ببینیم. البته همزمان نظارت بیمه مرکزی هم باید تقویت شود.
از دولت نهم و دهم صحبت به میان آوردید. مجموعه برنامهها و تصمیمات اقتصادی دولتهای نهم و دهم چه تأثیری در کارایی بیمهها در کشور داشت؟
مهمترین شاخص برای بهبود بیمهها به میزان نفوذ آنها بازمیگردد. در سال ١٣٨٤ که از بیمه مرکزی جدا شدم، نفوذ بیمه ١,٥٣ بود. با بررسیهای صورتگرفته میزان نفوذ بیمه در دولتهای نهم و دهم به ١.٨ رسیده بود؛ یعنی فقط سهدهم درصد رشد. در دولت یازدهم این میزان به ٢.١ رسیده است. به نظر من تحول چندانی در بیمه در این سالها ایجاد نشد. البته دلایل مختلفی دارد. وقتی درآمد سرانه کاهش پیدا کند، بر بیمه هم تأثیر منفی میگذارد. تحریمها نیز میتواند تأثیر منفی بگذارد. تنها تأثیر مثبت تحریمها این بود که ما به توان داخلی متکی شویم و برخی فعالیتها را در داخل انجام دهیم و پوششهای داخلی را روانه شرکتهای بیمه کنیم. اما از نظر اینکه تحول اساسی در بیمه کشور رخ دهد، باید بگویم خیر؛ هیچ تحول برجستهای رخ نداد. البته اقداماتی برای آزادسازی نرخها و توسعه فرهنگ بیمه انجام شد ولی نتایج مهمی در جهت نفوذ بیمه و رقابت سالم بیمهها نداشت.
فضای سیاست خارجی مسئله دیگری است که پیشروی ما قرار دارد. دونالد ترامپ از همان ابتدا خطونشانهایی برای برخی کشورها از جمله چین و ایران کشیده است. به نظر شما این خطونشانها توأم با بازگشتن تحریمها، آیا میتواند بر رشد و توسعه بیمهها و ضریب نفوذ آنها تأثیرگذار باشد یا خیر؟
بیمه یک صنعت بینالمللی است و ما هر چند سال هم که بخواهیم خودمان را از جهان جدا نگه داریم تا تأثیرپذیر نشویم، بر توان داخلی متکی باشیم و رشد کنیم، اگر نتوانیم در پی توزیع بینالمللی ریسک باشیم، بدون شک نخواهیم توانست رشد کنیم و اندازه رشد و توسعه ما کوچک خواهد ماند. اگر در پی توسعه هستیم، باید روابط داشته باشیم.
آقای ترامپ هم تاکنون موضعگیری چندان مشخصی نداشته است. شخصا با چند بیمهگر خارجی هم که صحبت میکردم، آنها نیز میگفتند صبر کنیم تا ببینیم چه رخ میدهد. اگر قرار بر این باشد که تحریمها مجددا اعمال شوند، یقینا صنعت بیمه براساس انتظارها رشد نخواهد کرد. البته اروپاییها میگویند ما اجازه نمیدهیم چنین اتفاقی رخ دهد. بسیاری از بیمهگرهای اروپایی تصمیم جدی دارند که با ما کار کنند. درحالحاضر با کشورهای چین، هند، پاکستان و روسیه در بخش بیمه وارد فعالیت شدهایم. حتی ژاپنیها نیز ابراز تمایل کردهاند که با ما همکاری داشته باشند؛ چنان که مذاکراتی را با یکدیگر داشتهایم. مذاکرات ما با بیمهگرهای معتبر اروپایی به صورت جدی دنبال میشود و عموما تمایل به همکاری با ایران دارند. به نظر من در اختلاف ایجادشده بین آمریکا و اروپا، ایران میتواند برنده باشد. فکر نمیکنم اروپاییها انتظار داشته باشند که نتیجه برجام به ضرر ایران باشد.
بنابراین برای پیشبرد صنعت بیمه در کشور، در چهار سال آتی باز هم به تدبیر و امید نیاز داریم؟
بله، حتما. به نظر من بدون دیپلماسی بینالمللی، اقتصاد نمیتواند پیش برود. حتی باید گفت اقتصاد مقاومتی با دیپلماسی خوب بینالمللی، بهتر نتیجه میدهد که همان برونگرایی درونزاست. دیپلماسی یک بحث است و تحمیل دیدگاه خارجیها یک بحث دیگر. ما موافق تحمیل نیستیم و باید در مقابل این تحمیلها ایستادگی کرد. اما دیپلماسی به معنای گفتوگو و استفاده از ظرفیتهای طرف مقابل و همچنین معرفی ظرفیتهای خودمان به دیگران است.
با همین تدبیری که دولت شروع کرده، یقینا نتایج بهتری میتوانیم کسب کنیم. من هم معتقدم مشکل جدی برای ما پیش نخواهد آمد. اگر این رویه ادامه داشته باشد، حتما نتایج بهتری کسب خواهیم کرد و مشکلات ما بهتدریج حل خواهد شد؛ کمااینکه مشکلات امروز ما نسبت به یک سال گذشته، نسبت به شش ماه گذشته و حتی نسبت به دو ماه پیش کمتر شده است. بهعنوان مثال درحالحاضر درباره کلوزهای قراردادهای بیمه اتکایی، با خارجیها خیلی بحث داریم. براساس گفتمانهای صورتگرفته، طرفهای ما قدری کوتاه آمده و نظرات ما را پذیرفتهاند و به جمعبندیهایی رسیدهایم. اگر این روند ادامه داشته باشد، به نتایج خوبی میتوانیم برسیم. شخصا این نوع فعالیتها و تصمیمگیریها را نوعی «روغنکاری» قلمداد میکنم. چرخهایی که در هشت سال خشک شدهاند، برای راهاندازی مجدد نیاز به روغنکاری دارند. اگر این روغنکاریها ادامه داشته باشد، معتقدم که آینده بهتر خواهد شد و صنعت بیمه از این طریق میتواند شکوفاتر شود.
برچسب : نویسنده : 7hshabahang9 بازدید : 191